چشمان توست

ساخت وبلاگ


من بمیرم که تو را رنجِ مضاعف دادم
عذرِ تقصیر، عزیزم! به خطا افتادم!

من بمیرم که کمی اشک به چشمت آمد
از همان روز، غمینم، به خدا ناشادم!

گفته بودم که گُلم محرم و نامحرم هست
«زُلف بر باد مَده تا ندهی بر بادم»!

گفته بودم که بسی ناز، فزون‌تر داری
«ناز بنیاد مَکُن تا نَکنی بنیادم»!

من نگفتم که تو حوّایِ منی، حسّاسم
غیرتم ارثِ عزیزی‌ست زِ جدّم آدم؟!

آمدی تا که اسیرم بُکنی با غمزه
من از آن‌روز که عاشق شده‌ام، آزادم!


برچسب‌ها: شعر, غزل, شاعر, محمدجواد, تنهایی چشمان توست...
ما را در سایت چشمان توست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poemkade بازدید : 68 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1396 ساعت: 1:39

(( گنج )) (( جنگ )) میشود ، (( درمان )) (( نامرد )) و (( قهقهه )) (( هق هق )) !! ولی (( دزد )) همان (( دزد )) است و (( گرگ )) همان ((گرگ )) ... آری نمی دانم چرا (( من )) (( نم )) زده است و (( یار )) (( رای )) عوض کرده است . (( راه )) گویی (( هار )) شده و (( روز )) به (( زور )) میگذرد، (( اشنا )) را چشمان توست...ادامه مطلب
ما را در سایت چشمان توست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poemkade بازدید : 138 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 21:16

هی جلو رفتن عقب را سرزنش کردن خطاستدر میان راه یک دفعه جهش کردن خطاستبیخودی هی یاد باد آن روزگاران یاد باد ...یاد اصلاحات و منع گسترش کردن خطاستهی هزار و سیصد و هفتاد و شش گفتن بد استهی هزار و سیصد و هفتاد و شش کردن خطاستجای خود را لو نده با یک اِهِم ... آرام باشدر فضای بسته ایجاد تنش کردن خطاستیادم چشمان توست...ادامه مطلب
ما را در سایت چشمان توست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poemkade بازدید : 48 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 21:16

  آنقدر مَحوِ تو  بودم  که  گَزَگ  دَستم  بُریدهیچکس آن لحظه تنهاییِ  این دل را  ندیدبُت شُدَم  در مَعبد ِ آمونِ تو  با یک نگاه..عشق تَندیسی  دِگر از چشم هایَت آفریدآمَدی  سویم  شُدَم  یکباره غرق ِ اضطراب... باد ِ عشقت بیشتَر آن دَم به سویم می وَزیددیدنَت یکبار و دَر قلبَم نِشستن صَد هِزار...هوشُ وع چشمان توست...ادامه مطلب
ما را در سایت چشمان توست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poemkade بازدید : 38 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 21:16

من بمیرم که تو را رنجِ مضاعف دادمعذرِ تقصیر، عزیزم! به خطا افتادم!من بمیرم که کمی اشک به چشمت آمداز همان روز، غمینم، به خدا ناشادم!گفته بودم که گُلم محرم و نامحرم هست«زُلف بر باد مَده تا ندهی بر بادم»!گفته بودم که بسی ناز، فزون‌تر داری«ناز بنیاد مَکُن تا نَکنی بنیادم»!من نگفتم که تو حوّایِ منی، حسّ چشمان توست...ادامه مطلب
ما را در سایت چشمان توست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poemkade بازدید : 41 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 21:16

آسمان آبی عرفان من چشمان توستاختر تابنده ی کیهان من چشمان توستدر حضور چشمهایت عشق معنا میشوداولین درس دبیرستان من چشمان توستدر بیابانی که خورشیدش قیامت می کندسایبان ظهر تابستان من چشمان توستدر غزل وقتی که از آیینه صحبت می شودبی گمان انگیزه ی پنهان من چشمان توستمن پر از هیچم پر از کفرم پر از شرکم و چشمان توست...ادامه مطلب
ما را در سایت چشمان توست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poemkade بازدید : 61 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 21:16